مقررات كيفرى، جرايم و مجازاتها در تورات(5)
مقررات كيفرى، جرايم و مجازاتها در تورات(5)
مقررات كيفرى، جرايم و مجازاتها در تورات(5)
نويسنده: رحيم نوبهار
3- وضعيت قضايى و مقررات آيين دادرسى كيفرى
چنانكه از آيات گذشته به روشنى استفاده مىشود قضات، مردمى هنرمند، خداترس، صادق، به دور از طمع و آز و حكيم بودهاند. آنان در عين قضاوت، رؤساى اسباط بنى اسرائيل و در ميان مردم معروف و وجيه بودهاند. از آيه پنجم، فصل 21 از سفر تورات مثنى چنين بر مىآيد كه قضات در عين حال، روحانى و كاهن و از گروه بنى ليوى بودهاند. در آيه ياد شده آمده است كه: «و كاهنان بنى ليوى... خداوند خدايت ايشان را برگزيده است تا آن كه او را خدمت كنند و به اسم خداوند، دعاى خير بخوانند و انفصال هر نزاع و هر صدمه مطابق حكم ايشان باشد.»
توصيههايى كه در تورات به قضات شده است مىتواند هدف دستگاه قضايى آن زمان را براى ما روشن نمايد. از آيات متعددى از تورات استفاده مىشود كه تاكيد اصلى بر عنصر «عدالت» در قضا بوده است. در سفر توارت مثنى، فصل اول، آيه 16 و 17 آمده است كه: «و در آن وقت قاضيان شما را مامور داشته، گفتم كه دعواى برادران خودتان را بشنويد و در ميان مردى با برادرش و با غريبى كه با اوست، به انصاف حكم نماييد» «در فتوا دادن طرفگيرى مكنيد، كوچكان را مثل بزرگان بشنويد و از انسان مترسيد، زيرا كه حكم از آن خداست و دعوايى كه بر شما مشكل است نزد من بياوريد، كه آن را بشنوم.» همچنين در سفر تورات مثنى، فصل 16، آيات 18-20 خطاب به موسى (ع) آمده است: «قاضيان و ضابطان را در تمامى دروازههايى كه خداوند خدايت در ميان اسباطتبه تو مىدهد، از براى خود تعيين نما تا قوم را به فتواى عادلانه حكم دهند.» «در فتوا تمايل مكن و طرفگيرى منما و رشوه مگير; چون كه رشوه، چشمان حاكمان را بىنور و گفتههاى عادلان را فسخ مىنمايد.» «محض عدالت را تابع شو، تا آن كه زنده مانده، زمينى كه خداوند خدايتبه تو بدهد، وارث شوى.»
ضمن اين كه قضات خود داراى جايگاه اجتماعى ارجمندى بودهاند، با توصيهها و تمهيدات لازم سعى شده كه آنان داراى حرمت و نفوذ كلمه باشند. در سفر خروج، فصل 22، آيه 28 آمده است كه: «قاضيان را دشنام مده...» همچنين بر اساس آيات 7 و 13 از فصل 21 سفر لويان كاهنان از ازدواج با زنان زناكار و مطلقه ممنوع شدهاند. چنانكه پيشتر گذشت تمرد از فرمان قاضى داراى كيفر مرگ بوده است. 20
چنانكه در شرح بسيارى از جرايم و مجازاتها گذشت، علم و قطع قاضى يكى از ادله بوده است. همچنين دو يا سه شاهد مىتوانسته است مطلق دعاوى كيفرى و مدنى را اثبات كند. در سفر تورات مثنى، فصل 19، آيه 15 آمده است كه: «يك شاهد به كسى براى هر گناه و هر خطا از تمامى گناهى كه مرتكب شده باشد، برنخيزد، از گواهى دو شاهد يا از گواهى سه شاهد، دعوا ثابتشود.» با اين حال گونههايى از اوردالى (داورى الهى) نيز در تورات ذكر شده است. بر پايه آيات 12-31 از فصل پنجم سفر اعداد هر گاه مردى نسبتبه زن خود ظنين مىشد، او را نزد كاهن احضار مىنمود و چيزى به نام هديه غيرتى نيز براى كاهن مىآورد. آن گاه طى مراسم خاصى زن سوگند داده مىشد و لعنتهايى نوشته مىشد و با آب تلخ شسته مىشد و زن، آن آب تلخ شوينده لعنتها را مىنوشيد. هر گاه رحم زن باد مىكرد و متعفن مىشد، دليل بر بدكاره بودن زن بود وگرنه بىگناهى او ثابت مىشد. و الحمد لله اولا و آخرا
پي نوشت ها :
20- ر.ك: به سفر تورات مثنى، فصل 17، آيات 12-13.
/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}